سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پـنـجـره
بهانه ایست تا بار دیگر با هم باشیم ...
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/8/23 توسط  | نظر

مادربزرگ چهره ای است که هرگز در قاب ذهن من جای نگرفته و طعم اغوش گرم و بوسه های محبت امیزش را هرگز نچشیده ام.

شاید هرگز چنین آدمی را درک نکنم اما هربار با دیدن:قطره اشکی که از چشمان پدربزرگم هنگام نگاه کردن به قاب عکس روی تاقچه،پایین میاید و دیدن دوسنگ قبر پدربزرگ و مادربزرگ دیگرم که حتی زمان مرگ هم از هم جدا نشدند، وجود محبت امیزش را حس میکنم:(((

هروز اورا درکنار خود حس میکنم و درخیالم اورا غرقه بوسه میکنم...

آری من این وجود محبت آمیز را بهتر از هرکسی درک میکنم..چراکه طمع تلخ دوریش را چشیده ام و هرگز حاضر نیستم اورا ازخیال خود دور کنم...

گرچه باخیالش زندگی میکنم اما دوستش دارمو میدانم که اوهم دوستم دارد و باهمین خیال است که هنوزهم زنده ام و نفس میکشم


.: Weblog Themes By Blog Skin :.

تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن می باشد.

اسلایدر

دانلود فیلم