بیائید در ماه محرم
زنجیر نزنیم ،اما زنجیری را از پای گرفتاری پاک کنیم.....
سینه نزنیم اما سینه ی دردمندی را از غم و اندوه پاک کنیم ....
اشکی نریزیم اما اشک از چهره ی مظلومی پاک کنیم ....
آن وقت با افتخار بگوئیم :"یا حسین"
سلام...
و دیگر هیچ...
دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند .
هر کدام یک در دارند ولی
هیچکدام پنجره ندارند .
درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملا تاریک است. در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای 100، 110 و 120 وات و در اتاق دیگر سه کلیدبرق مثل هم وجود دارد.
مانمیدانیم کدام کلید کدامچراغ را روشن میکند(اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کلید ها یکی از چراغها را روشنمیکند.)
شمامعلوم کنید که هر کلیدمربوط به کدام چراغ است. برای اینکار و در شروع، شما باید در اتاق کلیدها باشید وکار را از آنجا شروع کنید.
شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها راروشن و خاموش کنید. اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید و هیچگونهوسیله ای هم خواه برقی خواه غیر برقی بهمراه ندارید و مهمتر از همه اینکه شما حقندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید و وقتیکه وارد شدید و
بیرون آمدید، دیگرنمیتوانید مجددا وارد آن اتاق بشوید.
این معما را بیل گیتس در سال 2002 طراحی کرد تا ازبین 100 مهندس یکی را برای شرکتش انتخاب کند.
حال بفرمایید که هر کلید کدام چراغ را روشن میکند؟
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترعدینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:....
"آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد!"
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیش خدمت ناراحت شد
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیش خدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیش خدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :
او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام
1) در حالیکه مقابل مانیتورتان نشسته اید (یا هر جای دیگر مانند؛ صندلی، مبل...) پای راستتان را کمی بالا بیارید و در جهت عقربه های ساعت بچرخانید .
(2 در همین حال با دست راست شماره 6 را در هوا بنویسید.(از بالا به پایین)
مسیر چرخش پای شما تغییر کرد نه ؟!! یعنی پای شما خلافعقربه های ساعت شروع به چرخیدن کرد. درسته؟!!
اگه فهمیدین چرا ؟؟
جالببود نه؟!!....
شما میتوانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید و بازهم همان نتیجه را مشاهدهکنید !
مادربزرگ چهره ای است که هرگز در قاب ذهن من جای نگرفته و طعم اغوش گرم و بوسه های محبت امیزش را هرگز نچشیده ام.
شاید هرگز چنین آدمی را درک نکنم اما هربار با دیدن:قطره اشکی که از چشمان پدربزرگم هنگام نگاه کردن به قاب عکس روی تاقچه،پایین میاید و دیدن دوسنگ قبر پدربزرگ و مادربزرگ دیگرم که حتی زمان مرگ هم از هم جدا نشدند، وجود محبت امیزش را حس میکنم:(((
هروز اورا درکنار خود حس میکنم و درخیالم اورا غرقه بوسه میکنم...
آری من این وجود محبت آمیز را بهتر از هرکسی درک میکنم..چراکه طمع تلخ دوریش را چشیده ام و هرگز حاضر نیستم اورا ازخیال خود دور کنم...
گرچه باخیالش زندگی میکنم اما دوستش دارمو میدانم که اوهم دوستم دارد و باهمین خیال است که هنوزهم زنده ام و نفس میکشم